Samstag, 19. Januar 2013

رجعت خفت بار به لجن زار آخوندهاي جنايتكار

ديدار مخفيانه وهمكاري با قاتل شناخته شده مجاهدين «صادق محمد كاظم» تحت تعقيب در دادگاه اسپانيا
مزدور «قربانعلي حسين نژاد» درحال دادن اطلاعات به «حيدر عذاب» قاتل مجاهدين در اشرف



اعزام مأموران جديد به فرانسه براي اجراي طرحهاي گشتاپوي آخوندي
رژيم ملايان غرقه در بحرانهاي داخلي و منطقه يي و بين المللي به دنبال خروج مجاهدين از ليست تروريستي آمريكا، براي اجراي طرحهاي خود عليه مقاومت ايران و آلترناتيو دموكراتيك، مأموران جديدي به فرانسه اعزام مي كند.
يكي از مزدوران افشاشده كه  به تازگي به پاريس فرستاده شده قربانعلي حسين نژاد نام دارد كه  از آوريل 2012 به استخدام اطلاعات ملايان درآمده است. گشتاپوي فاشيسم ديني، براي اعتبار دادن به اين مأمور، او را در همان زمان در بغداد با عنوان ساختگي « مترجم ارشد عربي مسعود رجوي» معرفي كرد.
حل و فصل مسايل قانوني و اقامت و دريافت پناهندگي سياسي براي اين مزدور به جهانگير شادانلو، مأمور رسواي اطلاعات آخوندها در پاريس سپرده شده است. شادانلو از اين پيشتر در كتاب «واواك در خدمت آيت الله ها» نوشته آقاي ايو بونه، رييس پيشين د.اس.ت  افشا شده است. مزدوري اين فرد براي گشتاپوي ملايان در حكم 22بهمن90  (11 فوريه 2010 ) در يك دادگاه در پاريس مورد تأييد قرار گرفته است.
گزارش مشترك كنگره و وزارت دفاع آمريكا در ديماه91 (دسامبر2012 ) درباره عملكرد وزارت اطلاعات رژيم ايران و شيوه هاي آن تصريح مي‌كند: «وزارت اطلاعات به جوامع ايراني خارج از ايران از طريق انواع روشها نفوذ ميكند. به عنوان مثال، يك انجمن به نام «حمايت از پناهندگان ايراني» در پاريس جهت عضوگيري پناهجويان ايراني براي جاسوسي ايرانيان در فرانسه به كارگرفته ميشود».
گزارش خاطرنشان مي‌كند: «دولت ايران مجاهدين خلق را سازماني كه بيشترين تهديد را براي جمهوري اسلامي ايران ايجادكرده، تلقي ميكند. يكي از اصليترين مسئوليتهاي وزارت اطلاعات انجام عملياتهاي مخفي عليه مجاهدين خلق و شناسايي و از بين بردن اعضاي آن است...اين وزارتخانه داراي بخش دروغپراكني است، كه مسئول توليد و انجام جنگ رواني عليه دشمنان جمهوري اسلامي است».
قربانعلي حسين نژاد كه در آوريل گذشته خود را به نيروهاي عراقي تحت امر مالكي تسليم كرد و عليه ساكنان اشرف به همكاري تمام عيار با مأموران اطلاعات رژيم و افسران جنايتكار عراقي روي آورد كه در دو قتل عام ساكنان اشرف شركت داشتند (عكسها ضميمه است) .
اطلاعيه 3مهر91 (24سپتامبر 2012) دبيرخانه شوراي ملي مقاومت در اين باره گزارش كرده است: « ظهر امروز 9تن از مأموران اطلاعات و نيروي تروريستي  قدس و مزدوران استخدامي رژيم در بغداد به اشرف فرستاده شدند تا با كمك نيروهاي عراقي به تحريك و ضرب و شتم ساكنان بپردازند. چند تن از اين مزدوران عبارت بودند از: محمدكريم فنودي و محمد اكبرزاده، عبدالكريم ابراهيمي، قربانعلي حسين نژاد، حسن شرقي و مريم مرتضايي سنجابي. اين مزدوران كه توسط نيروهاي عراقي اسكورت مي‌شدند به مقر معين، كه در قتل عام فروردين ماه90 (آوريل2011)  به اشغال نيروهاي عراقي درآمد، رفتند و به برگزاري شوهاي مسخره و تهيه عكس و فيلم پرداختند. آنها سپس در ميدان لاله با كمك نيروهاي عراقي به سنگ پراني به سمت ساكنان پرداختند كه بر اثر آن مجاهد خلق حسن جباري از ناحيه سر وگردن مورد اصابت قرار گرفت و مجروح شد» (عكس ضميمه است).
اين مزدور همكاري و پيوستگي تمام عيار خود به رژيم ملايان را پنهان نمي‌كند. در صفحه اول فيس بوكي كه وزارت اطلاعات براي او ساخته است عكسهاي خميني و دادستان خون آشام او آخوند صانعي در دهه80  به چشم مي‌خورد. ندامت نامه قربانعلي حسين نژاد در همين فيس بوك گذاشته شده كه در آن  به خانه شاگرديش براي ”شهيد دکتر باهنر” و  همكاري در ترجمه کتاب «مرحوم آيه الله مشکيني» در مورد نفي تکامل در قرآن (!) اذعان مي كند.
اطلاعات ملايان سپس قربانعلي را براي شكنجه رواني و جداسازي دخترش «زينب» به كار گرفت. زينب 34ساله از ساكنان ليبرتي،  از اعضاي مجاهدين خلق در اين باره در 30مهر 91( 21 اكتبر 2012 )در يك شكايت سرگشاده به دبيركل بان كي مون و مقامات هيأت همياري ملل متحد در عراق (UNAMI) و كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد (UNHCR) نوشت: « من در 15 سپتامبر 2012  در يك جابه‌جايي اجباري و غيرداوطلبانه به كمپ ليبرتي منتقل شده‌ام. به رغم اينكه جديداً  وارد كمپ شده بودم اما به‌طور غيرمعمولي بدون اينكه مرحله اولِ پروسه نفرات جديدالورود به كمپ يعني ثبت نام را گذرانده باشم، در روز چهارشنبه 17 اكتبر توسط كميسارياي عالي پناهندگان براي مصاحبه فراخوانده شدم. در دفتر كميساريا  متوجه شدم علت فراخونده شدنم، دروغهاي قربانعلي حسين‌نژاد است كه به‌عنوان پدرم طبق نامهاش به آقاي كوبلر كه در سايتهاي وزارت اطلاعات رژيم ايران نيز درج شده، نوشته است: دخترم زينب حسين‌نژاد (يعني من) نزد مجاهدين گروگان گرفته شده‌ام. من به كميساريا گفتم اين همان اتهامات دروغين  وزارت بدنام اطلاعات است كه هدف آنها جز زمينه سازي براي كشتار ساكنان، چيز ديگري نيست. من مي‌خواهم بدينوسيله  به اطلاع شما برسانم كه  من در سال 1995 آگاهانه خودم از فرانسه به عراق آمده و به مجاهدين پيوستم و هرگز نخواسته و نمي‌خواهم  آنها را ترك كنم. چرا كه در سازماني هستم كه براي آزادي مردم ايران با يك رژيم فاشيستي مبارزه مي‌كند. در ضمن تأكيد كردم از آنجا كه قربانعلي حسين‌نژاد، اكنون به‌عنوان يك مزدور  و عامل وزارت اطلاعات ايران عمل مي‌كند و به خدمت آنها درآمده است، مطلقاً هيچگونه ارتباط و  تماس تلفني با او را تا آخر عمر نمي‌پذيرم».
در روز 28خرداد91 ( 17 ژوئن 2012 ) وزارت اطلاعات كه محاسبات خود براي متلاشي كردن نيروي اصلي اپوزيسيون ايران را نقش بر آب يافته به نقل از قربانعلي حسين نژاد در راديو و تلويزيون و مطبوعات حكومتي ادعا كرد: «سرکردگان منافقين به اعضاي كميساريا رشوه مي‌دهند تا هنگام مصاحبه با اعضاي اين گروهک براي ثبت درخواست پناهندگي خواسته آنها را براي جدايي از اين فرقه و بازگشت به ايران در نظر نگيرند» .
گشتاپوي ملايان  اكنون اين مزدور خود فروخته را پس از همه خوش خدمتيها، براي جاسوسي و ادامه كارزار  شيطان سازي عليه مجاهدين و مقاومت ايران، به فرانسه فرستاده است.
از اين پيشتر سازمان مجاهدين خلق ايران براي قربانعلي حسين نژاد سه بار حكم اخراج صادر كرده و در آوريل  و اوت 2010 و ژوئن 2011 اسم او را براي ترك اشرف به يونامي و مقامات آمريكايي داده بود .
مقاومت ايران خواستار اجراي مصوبه شوراي وزيران اتحاديه اروپا در آوريل 1997 درباره تعقيب و محاكمه و اخراج مأموران اطلاعات ملايان در خاك اروپاست.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
26دي1391 (15 ژانويه 2013)

تخريب مزار قهرمانان شهيد در مزار مرواريد اشرف
و  انتشار عكسهاي اين اقدام ضدانساني در تلويزيون شبكه يك رژيم آخوندي و خبرگزاري سپاه پاسداران

مزار خانم فاطمه عضدانلو (مادر خانم مريم رجوي) در اشرف

جاسوسي و همكاري با ماموران نقابدار اطلاعات و سپاه قدس آخوندي در اشرف

مزدوران همراه با خبرنگاران رژيم براي ايفاي نقش در سريالهاي تلويزيوني حكومت آخوندي
مزدوران اعزامي وزارت اطلاعات در اضلاع اشرف-3 مهر 91

«قربانعلي حسين نژاد» در هتل سرپل سفارت رژيم در بغداد در حال توجيه ساير مزدوران


ندامتنامه  ننگين در سايت  حكومتي شهر ميانه  جهت اطلاع عموم
بسم‌الله الرحمن الرحيم
با سلام به مسئولين و دست اندرکارانمحترم سايت ميانالي و به همه همشهريانو همکلاسان و دوستان و ياران قديمم درميانه.
بالاخره بعد از بيش از 30سال دوباره به وطنمميانهحداقل با اينترنت وصل شدم. من متولد وبزرگ شده و درس خوانده تا آخر دبيرستان (دبيرستان شاپور آن موقع و شريعتي بعد از انقلاب) درميانههستم (از 36 تا 48) و تحصيلاتم را دردانشکده ادبيات دانشگاه تهران ادامه دادم و ليسانس گرفتم و دانشجوي فوق ليسانستاريخ و فرهنگ ايران بودم که توسط ساواک شاه به علت فعاليت سياسي در دانشگاه دستگيرشدم و بعد از زندان و تبعيد به مدت 3 سال، در سال 56 به ميانهبرگشته و در دبيرستانهاي آنجا از جمله دبيرستاني که خودم در آنجا درسخوانده بودم دبير شدم و در سالهاي 56 و 57 بعد از اخراج از آموزش و پرورش به علت اينکه محکوميت سياسيداشتم، نزدشهيد دکتر باهنر رفتم و او فوراًً به من در انتشاراتي خود در تهران (دفتر نشر فرهنگ اسلامي) کار داد که حاصل آن دورههمکاري من با آن شهيد بزرگوار ترجمه کتاب تکامل در قرآن تآليفمرحوم آيه اللهمشکيني است که به عربي نوشته بودند باعنوان (التطور في القرآن) که خيلي پر تيراژ بود و الآن هم چاپ مي شود و حتما درکتابخانه شما هست و همچنين کتاب قصه کافران در تفسير داستانواره سوره کافرون وترجمه کتاب روانشناسي در قرآن تآليف محقق مصري مصطفي محمود و کتاب روشهاي تحقيق درمتون اسلامي که تآليف خودم بود و در زندان زمان شاه نوشته بودم و همه را دفتر نشرفرهنگ اسلامي چاپ و منتشر کرده است به علاوه ترجمه ها و مقالات متعدد در آنزمان و سالهاي اول بعد از انقلاب در نشريات متعدد از جمله نشريات دانشجويي... با شهيد جعفرنيري فرزند مرحوم آيه الله حاج شيخ هادي نيري و نوه آن مرحوم آقاي رضا جباريان کهبعد از انقلاب شهردارميانهبود و آقاي حبيب الله قمري مؤلف کتابضرب‌المثلهاي آذربايجان{قافلانکوه} که شما در سايت‌تان معرفي کرده‌ايد همکلاس بودم وبا آقاي قاسم مهداد در يک دبيرستان بوديم و همه ايشان به خوبي مرا مي شناسند. همچنين بعد از انقلاب مدتي همان موقع که آقاي رضاجباريان شهردار بود من بخشدار بخش مرکزي و معاون فرماندارميانهبودم که چون براي نمايندگي مردمميانهدر مجلس شوراي اسلامي کانديد شدم از اين سمت استعفا دادم.  در حوزه علميهميانههم درس مي خواندم بسياري از روحانيونميانهکه با هم طلبه و هم دوره بوديم کاملامرا مي شناسند از جمله آقاي(مرحوم) رفعت الله حامدي و آقاي مرتضي اشراقي و آقاي محمد مهدي احمدي فرزند استاداساتيدم مرحوم حضرت آيه الله علي احمدي ميانجي و.....



مأموران نيروي تروريستي قدس و اطلاعات آخوندي كه از بغداد به اشرف رفته بودند
با سنگ به مجاهدان اشرف حمله كردند
ظهر روز دوشنبه 3مهر (24سپتامبر) 9تن از مأموران اطلاعات و نيروي تروريستي  قدس و مزدوران استخدامي رژيم در بغداد به اشرف فرستاده شدند تا با كمك نيروهاي عراقي به تحريك و ضرب و شتم ساكنان بپردازند. چند تن از اين مزدوران عبارت بودند از: محمدكريم فنودي و محمد اكبرزاده، عبدالكريم ابراهيمي، قربانعلي حسين نژاد، حسن شرقي و مريم مرتضايي سنجابي.
اين مزدوران كه توسط نيروهاي عراقي اسكورت مي‌شدند به مقر معين، كه در قتل عام آوريل2011 به اشغال نيروهاي عراقي درآمد، رفتند و به برگزاري شوهاي مسخره و تهيه عكس و فيلم پرداختند. آنها سپس در ميدان لاله با كمك نيروهاي عراقي به سنگ پراني به سمت ساكنان پرداختند كه بر اثر آن مجاهد خلق حسن جباري از ناحيه سر وگردن مورد اصابت قرار گرفت و مجروح شد (عكس ضميمه است).
محمدكريم فنودي و محمد اكبرزاده كه از سه سال پيش به اذيت و آزار و شكنجه رواني مجاهدين در اشرف مشغولند، جزو همان دسته مأموران اطلاعات بودند كه در بامداد روز يكشنبه 26شهريور (16سپتامبر)، به قصد آدم‌ربايي به هفتمين ستون ساكنان اشرف به ليبرتي، حمله كردند. آنها به كمك سرگرد احمد خضير و سروان حيدر عذاب، از عاملان قتل عامهاي ژوئيه2009 و آوريل 2011 در اشرف، با سنگ و چوب و ميله هاي آهن به آن دسته از ساكنان كه همراه آخرين كاميونهاي بار بودند،  حمله كردند و تلاش كردند آنان را از كاميونها پايين كشيده و با خود ببرند. در جريان اين جنايت آشكار تروريستي 10تن از ساكنان مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار گرفتند و برخي از آنها روانه بيمارستان شدند.
مقاومت ايران در اطلاعيه 16سپتامبر خود خواهان دستگيري و مجازات عاملان و آمران آن حمله و توضيح چگونگي امر توسط يونامي و نماينده ويژه و تعيين نماينده ذيصلاحي از سوي دبيركل براي تحقيق درباره آن تهاجم تروريستي شد.
مقاومت ايران با تأكيد بر اينكه سكوت و بي عملي يونامي در رابطه با حادثه تروريستي 16سپتامبر، رژيم آخوندي و مزدورانش را در ادامه اين اقدامات جري تر كرده است، خواهان اقدام فوري دبيركل و دولت آمريكا در اين رابطه شد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
3 مهر  1391 (24سپتامبر 2012)

Agents of terrorist Quds force and mullahs’ intelligence attack Ashraf residents
Nine agents of the Iranian regime’s Ministry of Intelligence and Security (MOIS) and terrorist Quds force as well as hired agents of the regime were dispatched from Baghdad to Camp Ashraf to harass and intimidate the residents with the backing of Iraqi forces early Monday afternoon. The MOIS agents  included Mohammad Karim Fanoudi, Mohammad Akbarzadeh, Abdolkarim Ebrahimi,  Hassan Sharghi, Ghorbanali Hosseinejad and Maryam Mortezai Sanjabi.
These agents, escorted by Iraqi forces, were taken to Mo’in complex which has been under Iraqi forces’ occupation since the massacre of Ashraf residents in April 2011. They set up stage managed shows and took photographs and films. They later went to Laleh Square within Ashraf with the help of Iraqi forces where they started pelting rocks at residents. During this assault one of the residents, Hassan Jabbari, suffered injuries on his head and neck. (See attached photo)
Fanoudi and Akbarzadeh, who have been engaged in persecution and psychological torture of Ashraf residents for the past three years, were among the same group of MOIS agents who attacked the cargo trucks in the seventh convoy of residents going from Ashraf to Camp Liberty on September 16, 2012. They were backed by Iraqi Sergeant Ahmad Khadhran and Captain Heidar Azab who were involved in massacres of Ashraf residents in 2009 and 2012. They tried to kidnap Ashraf residents who accompanied these trucks by attacking them with rocks, sticks and iron bars and forcing them to get off the trucks. Ten residents were beaten in this attack some of whom had to be taken to hospital for treatment.
In a statement on September 16, the Iranian Resistance called for arrest and punishment of those responsible for the attack and its perpetrators and requested explanation from the UNAMI and the UN Secretary General’s Special Representative. It also called on the UN Secretary General to appoint a competent representative to investigate the terrorist assault.
The Iranian Resistance emphasized that silence and inaction on behalf of the UNAMI vis-à-vis the terrorist incident on September 16 has emboldened the regime and its agents to continue with such measures and called on Secretary General and the US Government to take urgent measures to stop these incidents.
Secretariat of the National Council of Resistance of Iran
September 24,2012



نامه زينب كريم زاده به دبيركل ملل متحد
چهارشنبه, 03 آبان 1391

عاليجناب بان كيمون  دبيركل سازمان ملل
با بهترين احترامات
من زينب كريم‌زاده، از ساكنان كمپ اشرف در عراق هستم كه در تاريخ 25شهريور91 (15سپتامبر 2012) در يك جابجايي اجباري و غيرداوطلبانه به كمپ ليبرتي منتقل شده‌ام. عليرغم اينكه جديدا  وارد كمپ شده بودم اما بطور غيرمعمولي بدون اينكه مرحله اولِ پروسه نفرات جديدالورود به كمپ يعني ثبت نام را گذرانده باشم،در روز چهارشنبه 26مهرماه91 (17 اكتبر) توسط كميسارياي عالي پناهندگي براي مصاحبه فراخوانده شدم. در محل دفتر كميساريا متوجه شدم علت فراخونده شدنم، دروغهاي فردي است بنامقربانعلي حسين‌نژاد است كه بعنوان پدرم طبق نامهاش به آقاي كوبلر كه در سايت‌هاي وزارت اطلاعات رژيم ايران  نيز درج شده، نوشته است كه دخترم زينب حسين‌نژاد يعني اينجانب، نزد مجاهدين گروگان گرفته شده‌ام.
من در مصاحبه خصوصي كه با نمايندگان كميساريا در دفتر كميساريا صورت گرفت به آنها تاكيد كردم صحبتهاي فرد مزبور در مورد اينكه من  گروگان گرفته شده‌ام و  به اجبار نزد مجاهدين هستم  سراپا دروغ است.من در سال 1374 (1995) آگاهانه خودم از فرانسه به عراق آمده و به مجاهدين پيوستم.
اين همان اتهامات دروغين  وزارت بدنام اطلاعات رژيم ديكتاتوري حاكم بر ايران  است كه به صورت مستمر به مجاهدين نسبت داده شده و در موردساكنان اشرف منتشر ميشود و اين بار نيز اين اتهام را به من نسبت ميدهد و هدف آنها جز زمينه سازي براي كشتار ساكنان، چيز ديگري نيست. من ميخواهم بدينوسيله  به اطلاع شما برسانم كهبا انتخاب خودم، داوطلبانهومشتاقانه 17سال پيش به سازمان مجاهدين پيوسته‌امو هرگز نخواسته ونمي‌خواهم  آنها را ترك كنم. چرا كه در سازماني هستم كه براي آزادي مردم ايران با يك رژيم فاشيستي مبارزه ميكند. در ضمن تاكيد كردمازآنجا كه قربانعلي حسين‌نژاد، اكنون بعنوان يك مزدور  و عامل وزارت اطلاعات ايران عمل مي‌كند و به خدمت آنها درآمده است، مطلقا هيچگونه ارتباط و  تماس تلفني با او را تا آخر عمر نمي‌پذيرم.
جهت اطلاع قربانعلي حسين‌نژاد در حدود 6 ماه پيش (در ماه آوريل2012) درليبرتي خود را به كميته سركوب اشرفيان تسليم كرد و واز آنجا به بغداد برده شد. وي از همان اول  به همكاري با سفارت رژيم ايران و نيروي قدس در عراق عليه ساكنان اشرف و ليبرتي پرداخت. از روزي كه او ليبرتي را ترك كرده و تحت كنترل وزارت اطلاعاترژيم ايران در بغداد قرار گرفته، بطور روزانه عليه مجاهدين و ساكنان اشرف به دروغگويي مشغول است و تعداد زيادي از تلويزيونهاي  رسمي رژيم و سايتهاي وابسته به وزارت بدنام اطلاعات رژيم ايران  روزانه بنقل از وي عليه ساكنان اشرف مطلب منتشر مي‌كنند.
دروغگويي‌هاي وي تا آنجا پيش رفته است كه وزارت اطلاعات رژيم در مطبوعات ايران و سايتهاي وابسته مدعي شد كه مجاهدين به كارمندان كميساريا رشوه ميدهند تا كساني كه خواهان ترك مجاهدين هستند را شناسايي كنند ولي به جامعه بين‌المللي بگويند كه آنها ميخواهند نزد مجاهدين باقي بمانند. اين خبر توسط خبرگزاري رسمي سپاه پاسداران و ساير خبرگزاريهاي دولتي رژيم در روز 27خرداد91 ( 17 ژوئن 2012) به صورت گسترده مخابره شد. تلويزيون دولتي شبکه خبر رژيم نيز در همان تاريخ با اشاره به اين فرد گفت: “اين عضو جدا شده گفت سرکردگان منافقين به اعضاي کميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان رشوه مي‌دهند تا هنگام مصاحبه با اعضاي اين گروهک براي ثبت درخواست پناهندگي خواسته اونها رو براي جدايي از اين فرقه و بازگشت به ايران در نظر نگيرند.”
كساني كه مانند كاپوهاي (1) دوران نازي  به مردم و ملت خودشان خيانت ميكنند و با ملاهاي فاشيست عليه رفقا و مردم ميهن شان همكاري ميكنند، هيچ انتظار نميرود كه از انسانيت بويي برده باشند و اين دروغها كمترين چيز است. اما تعجب من در اين است كه چرا كوبلر با اين كاپوها  از جمله قربانعلي حسين‌نژاد ملاقات ميكند و به دروغگويي‌هاي آنها كه جهت زمينه چيني قتل عام و نابودي مجاهدين است، مشروعيت ميدهد. قربانعلي حسين‌نژاد مرتب در سايتهاي رژيم ايران از ملاقاتي كه بعد از شروع همكاري‌اش  با رژيم ايران، با آقاي كوبلر داشته سخن ميگويد و آنرا وسيله سوء‌استفاده‌هاي رژيم ايران براي  زمينه چيني حمله به ساكنان  قرار داده است.
من به شدت به اين اعمال ننگين اعتراض دارم. ملاقات كوبلر با اين فرد توهين به من و همه ساكنان اشرف و ليبرتي است. بهتر است آقاي كوبلر در رابطه با ما به طرف حسابهاي پوچ و آبروباخته از جمله اين فرد و يا سفير رژيم در بغداد چنگ نزند، زيرا جز  بي‌آبرويي بين‌المللي چيزي نصيب سازمان ملل و كميساريا نميكند. ما در راه مبارزه با اين رژيم جنايتكار، بهترين و عزيزترين اعضاء خانواده و دوستان خود را از دست دادهايم. از جمله مادرم و 2 تن از عموهايم در راه مبازره با رژيم آدم كش حاكم برايران جان خود را فدا كرده اند.
قربانعلي حسين‌نژاد با همكاري با آخوندهاي فاشيست دستانش را به خون شهدا آلوده كرده است و از جمله به خون مادرم هم خيانت كرده است.
وي حالا در خدمت رژيم جنايتكارحاكم و زير  بيرق خميني ملعون و آخوند صانعي(2) قرار دارد. در همان صفحه فيس بوك ‌اش كه عكس مرا  بعنوان فرد گروگان گرفته شده! زده و در واقع از عكس من  سوء استفاده كرده است، عكس آخوند جنايتكار صانعي و خميني  دجال  نيز ديده مي شود كه از جنايتكاران مردم ايران تعريف كرده است. اين آخوندها قاتلين مردم ايران هستند همين رژيم بهترين دوستان من و مادرمرا كشتند.
حسين‌نژاد در آخرين ماموريت خود، اخيرا توسط سفارت رژيم در بغداد، همراه با تعداد ديگري از عوامل و مزدوران رژيم به پشت درب اشرف فرستاده شده است. مأموريت اين مزدوران وزارت اطلاعات شكنجه رواني مجاهدان اشرفي در سالهاي اخير بوده است تا به اسم خانواده مجاهدان اشرف خط رژيم عليه مجاهدين را پيش ببرند و زمينه‌سازي براي سركوب و كشتار مجاهدين را مهيا كنند.
زينب كريم‌زاده- كمپ ليبرتي
21اكتبر2012 (30مهر91 )
پاورقي:
  1. كاپو: در ارودگاهها و بازداشتگاههاي نازي‌ها به زنداني‌هايي گفته ميشد كه به رفقاي خودشان خيانت ميكردند و براي منافع فردي‌شان با پيوستن به زندانبانهاي اس.اس  عليه ساير زندانيها فعاليت ميكردند.آنها براي كسب امتيازات بيشتر حتي رفقاي سابق خود را در زندان‌ها از جانب نيروي اس.اس  شكنجه و يا اعدام ميكردند. در آلمان نازي به اين افراد بطور رسمي كارگزاران زندان ميگفتند كه بخشي از اداره اردوگاه نيز به آنها سپرده ميشد.  به اين صورت اس.اس‌ها كه قادر نبودند همه  زواياي كار در اردوگاهها را كنترل كنند، اهداف شان را توسط كاپوها پيش ميبردند.
لازم به يادآوري است كه بعد از پايان جنگ جهاني دوم تعدادي از اين كاپوها بعلت خيانت و جنايتهايي كه انجام داده بودند درآلمان محاكمه شدند.
  1. 2. آخوند صانعي در تاريخ 1/12/1358 بعنوان يكي از 6 آخوند عضو شوراي نگهبان از طرف خميني انتخاب شد. سه سال بعد وي از عضويت در شوراي نگهبان استعفا داده و از سوي خميني در تاريخ 19/10/1361 بعنوان دادستان كل تعيين شد كه تا سال 64 در اين سمت بود. آخوند صانعي در سالهاي سياه كشتار حكومت فاشيستي ايران، در سمت دادستان خميني، دست در همه آن جنايتها داشته است.