Dienstag, 9. Oktober 2012

افشای جزئياتی از روابط رژيم ايران و اسد

تلويزيون سی.ان.ان
يک انفجار عظيم، حرستا يکی از حومه های دمشق را به لرزه درآورد. به گفته کميته های هماهنگی انقلابيون سوريه، هدف اين انفجار، ساختمان اطلاعات نيروی هوايی بوده است. گفته می شود که در اين منطقه، درگيريهای سنگينی در جريان است. اين انفجار به دنبال تبادل آتش سنگين و بعد هم يک انفجار کوچکتر، روی داد. چند آمبولانس در صحنه مشاهده شدند.
مردی که زمانی، يک مقام بلندپايه در داخل رژيم سوريه بود، اکنون به صف طولانی جداشدگان پيوسته است. خبرنگار ما با مردی که می گويد اطلاعاتی از نحوه اداره و برخورد رئيس جمهور و افراد درونی رژيم با قيام دارند، در اختيار دارد.

آيوان واتسون، خبرنگار: عبدالله العمر، سابقا در کنار برخی از قدرتمندترين افراد در سوريه بود. وزرای دولتی، شخصيتهای خارجی، و حتی رئيس جمهور سوريه.
العمر می گويد به مدت 5سال در کاخ رياست جمهوری کار می کرد. شغل اصلی او، تبليغات بود.

عبدالله العمر: من عضو دفتر مطبوعاتی در کاخ رياست جمهوری بودم. ما با خبرگزاريهای غيرمعتبر و ساختگی ملاقات می کرديم تا ببينيم چگونه می توانيم اين دروغها را پخش و منتشر کنيم. داستانهای ساختگی که در توجيه جنايات انجام شده توسط رژيم سوريه، کمک می کرد.

خبرنگار: العمر می گويد او عضو يک تيم 15نفره بود که تحت رياست شبان، خانم سخنگوی ديرينه دولت، کار می کرد. وقتی مقامات بلندپايه ای مانند نخست وزير سابق، جدا می شدند، کار العمر اين بود که اعتبار اين جداشدگان را خدشه دار کند.

العمر: ما با وفاداران به رژيم، از لبنان تا سوريه تماس می گرفتيم تا به عنوان مهمان در برنامه های الجزيره و العربيه ظاهر شده و بگويند که اين جداشدگان، افراد بد و فاسدی بودند.
خبرنگار: اما حالا، العمر يکی از همان جداشدگان است و جزيياتی از اين وقايع را در اختيار ما قرار می دهد.

خبرنگار: رفتار بشار اسد طی يک و نيم سال گذشته، چگونه تغيير کرد؟
العمر: او به نظر می رسيد که در تمام طول روز نگران است. ما بندرت می ديديم که او لبخند بزند... يک روز ما ديديم که او بر روی ميزی کوبيد و داشت عليه مردم سوريه، قسم می خورد و نفرين می کرد.
خبرنگار: العمر عکسهايی از خودش با مقامات بلندپايه ايرانی از قبيل سفير ايران در دمشق و بيروت نشان داد.

سؤال: آيا ايرانيها به طور مکرر با بشار اسد ملاقات می کردند؟
عمرو: تقريباً هر روز. آنها هفته ای 4 يا 5 بار ملاقات می کردند.
خبرنگار: العمر می گويد که بزرگترين بحران در ماه ژوييه پيش آمد، يعنی زمانی که در يک بمب گذاری، ترکمانی، مشاور امنيتی رياست جمهوری و 3 مقام امنيتی بلندپايه ديگر کشته شدند. او گفت که اين بمب گذاری هم چنين، ماهر اسد را به شدت مجروح کرد. او يک فرمانده نظامی بود که ماههاست در انظار ديده نشده است.
العمر: دو روز بعد از اين که او از مداوای پزشکی در روسيه بازگشت، به کاخ رياست جمهوری آمد. او پای چپ خود را در اين بمب گذاری از دست داده بود و بازوی چپش نيز آسيب ديده بود.
خبرنگار: ماه گذشته، العمر جدا شد و به زادگاه خود در شمال سوريه رفت. شهری که اکنون به شهر ارواح تبديل شده و ويران گشته است.

سؤال: وقتی آنجا را ديدی چه احساسی داشتی؟
العمر: قسم می خورم که وقتی خانه ها و مغازه های ويران شده را ديدم و اين که همه چيز سوخته و نابود شده بود، گريستم. وقتی با چشمان خودم ديدم، گفتم چطور ممکن است بشار اسد چنين کاری کرده باشد. من می خواهم از مردم سوريه عذرخواهی کنم، زيرا من برای اين رژيم قصاب و قاتل کار می کردم.

خبرنگار: اين يک عذرخواهی، همراه با اشک و احساس است، اما خلوص او قابل ترديد می باشد، به خصوص از جانب مردی که ساليان برای رژيم سوريه، دروغ می بافته است.