Dienstag, 31. Juli 2012

وحشت خامنه ای از تحولات سوریه و آموزش« لیبرتی سازی»به بشاراسد!برای مهار اوضاع

ولی فقیه ارتجاع که با تمام مشاوران و سرکردگان سپاه نیروی تروریستی قدس ترسان و لرزان نگران حوادث وتحولات سوریه است، ازشرکت اپوزیسیون سوریه در مراسم افطار ماه مبارک رمضان در اورسوراواز، چنان کلافه شده و تعادلش را ازدست داده که با دستپاچگی بسیار، با الگوی دستوراتش به نوری مالکی برای زندان سازی در کمپ لیبرتی علیه مخالفان اصلی رژیم آخوندی، اینبار برای مهار اوضاع درسوریه به صدور حکم شرعی و آموزش لیبرتی سازی خطاب به بشار اسد روی آورده است.
صراحت نزدیک به وقاحت ِرژیم آخوندی، درعین حال با بلاهتی تماشایی همراه است. زیرا خود به عیان دیده که وقتی پای مقاومت و پایداری درمیان باشد، از این قبیل زندان سازیها، ولو تحت نام لیبرتی، نه تنها برایش آبی گرم نمی شود، بلکه مایه رسوایی توطئه ازیکسو، ومایه اعتلای مقاومت و گسترش پیام سرنگونی استبداد ازسوی دیگر میشود.
درست به همین دلیل است که آخوندها امروز چپ و راست از حضور مجاهدین چه دراشرف و چه درلیبرتی، زوزه هایشان بلند است ونشان میدهند که با چیزی کمتراز استرداد و قصاص تمامی آنها آرام نمی گیرند.
درهرحال، درشرایطی که خبرگزاریهای بین المللی روزانه خبرهای اعتراضات پناهندگان سوری درمرزسوریه و عراق از زندانسازی توسط نیروهای مالکی و درعین حال خبرهای حمایت مردم عراق درشهرهای مرزی سوریه از این پناهندگان را منعکس می کنند، زوزه های وحشت خامنه ای از تحولات سوریه و مخصوصا آموزش لیبرتی سازی به بشار اسد، به نقل از خبرگزاری حکومتی بسیار جالب توجه است:

خبرگزاری حکومتی ایسنا -۸مرداد۱۳۹۱
ضیافت در اور- سور -واز، معانی پیدا و پنهان پذیرایی از مخالفان حکومت سوریه
گروه مجاهدین اعلام کرد که میزبان تعدادی از مخالفان دولت سوریه در فرانسه بوده است.
ورود مجاهدین به حوادث سوریه ناشی از ذوق‌زدگی آنان از برهم خوردن امنیت مردم یک سرزمین وهفت تیرکشی در کوچه و خیابان است، اما می‌توان مطمئن بود که دخالت آنان در این کشور و مشاوره دادن به تروریستها در سوریه، باعث شکست خفت‌بار همپالگی هایشان در این کشور خواهد شد و احتمالاً پس از مدتی آنها نیز در اردوگاهی شبیه لیبرتی مهار خواهند شد تا مردم از گزند آنان در امان بمانند...
ورود مستقیم باندرجوی به مناقشه سوریه از یک سو پیوندهای ایدئولوژیک و سیاسی مجاهدین ا با گروههای تندرو و افراطی حاضر در سوریه را آشکار می‌سازد و از سوی دیگر ارتباطات فعال پشت پرده‌این جریانهای تروریستی را نشان می‌دهد.
البته هدف اصلی مجاهدین در این قضیه آن است که ضدایرانی بودن خود را بار دیگر اثبات کنند تا شاید به مدد آن و مورد توجه مجدد قرار گرفتن از سوی آمریکا بتوانند از بحرانی که در عراق گرفتار آمده‌اند خلاص شوند.
به این دلیل است که مریم رجوی پس از دعا و مناجات کردن برای سرنگونی بشار اسد، از حمایت نکردن آمریکا از زیاده‌طلبیهای مجاهدین ابراز تعجب می‌کند (ومی گوید): هدف آخوندها و عوامل عراقی آنها معلوم است ولی چرا آمریکا و فرستاده سازمان ملل به جای واداشتن دولت عراق به تأمین نیازهای انسانی‌اشرفیها را برای دست برداشتن از حقوق‌شان تحت فشار گذاشته‌اند؟ "
"آخوندها می‌خواهند اپوزیسیون اصلی خود را که مهم‌ترین نیروی هدایت‌کننده اوضاع جامعه ایران به سمت سرنگونی رژیم است از میان بردارند. چرا که از سیر تحولات کنونی به‌شدت نگرانند. هم ازبابت بن‌بست اتمی و تحریمهای بین‌المللی هم از بابت سقوط محتمل حکومت سوریه و تحولات منطقه."
ورود مجاهدین به حوادث سوریه ناشی از ذوق‌زدگی آنان از برهم خوردن امنیت مردم یک سرزمین وهفت تیرکشی در کوچه و خیابان است، اما می‌توان مطمئن بود که دخالت آنان در این کشور و مشاوره دادن به تروریستها در سوریه، باعث شکست خفت‌بار همپالگی هایشان در این کشور خواهد شد و احتمالاً پس از مدتی آنها نیز در اردوگاهی شبیه لیبرتی مهار خواهند شد تا مردم از گزند آنان در امان بمانند.